در منهتن در تابستان سال 1979، مرد جوانی به خاطر جنایتی تکان دهنده دستگیر می شود و یک بازپرس باید معمای پشت آن را قبل از حمله دوباره جنایتکار واقعی حل کند.
کراولی و ازیرافیل که به شیوهی زندگی روی زمین علاقهمند شدهاند ، نمیخواهند که دنیا به پایان برسد و به همین منظور تصمیم میگیرند تا جلوی پایان دنیا را بگیرند...
یک کاپیتان ساده لوح را در یک کشتی تعقیب می کند که فکر می کند همه چیز را تحت کنترل دارد اما از آنچه واقعاً در کشتی اتفاق می افتد بی خبر است.
داستان در مورد یک راننده ترد شده در دنیایی آخر الزمانی میباشد که وعده زندگی بهتر در ازای تحویل یک بسته ی مرموز را دریافت میکند…
گرالت اهل ریویا، یک شکارچی هیولاها است که سعی میکند جای خودش را در دنیایی پیدا کند که در آن، اغلب مردم شریر تر از هیولا ها هستند...
تحقیقات در مورد یک آدم ربایی ناموفق، اسرار دیرینه ای را آشکار می کند که چندین شخصیت و فرهنگ را در شهر نیویورک امروزی به هم پیوند می دهد.
گو سانیونگ پس از دریافت یادگاری از پدر مرده اش توسط یک روح شیطانی تسخیر شده است. او با Yeom Haesang، یک فولکلوریست که می تواند ارواح و ارواح را ببیند، ملاقات می کند و وارد دنیایی کاملاً متفاوت از آنچه قبلاً می دانست، می شود.
Ban Ji-eum می تواند بی پایان تناسخ پیدا کند. اما وقتی هجدهمین زندگی او کوتاه می شود، زندگی بعدی را به یافتن عشق دوران کودکی خود اختصاص می دهد.
داستان زندگی گروهی از ماماها که در اواخر دهه 1950 تا اواخر دهه 1960 در شرق لندن زندگی می کردند را نمایش می دهند و..
اونور کاراسو یک مامور اطلاعاتی موفق است که در سنین جوانی به ریاست بخش ارتقا پیدا کرد و پس از سیوان کورال، مالک بزرگترین شرکت جواهرات ترکیه بوده است. اونور که فکر میکند سیوان مدارک مربوط به تجارت غیرقانونیاش را در گاوصندوق خانهاش نگه میدارد، برای ورود و خروج از خانه با هلال خواهر سیوان عاشق میشود. وقتی می فهمد سیوان به خارج از کشور نقل مکان می کند، اونور ناگهان تصمیم می گیرد که از هلال خواستگاری کند تا مدارک را بدون اجازه فرار او به دست آورد. او قصد دارد در روز نامزدی آنها گاوصندوق را باز کند و سیوان را که برای نامزدی خواهرش آنجاست دستگیر کند. چیزی که او به حساب نمی آورد، دوست صمیمی هلال Ece است. در حالی که ایس سعی می کند بفهمد اونور چه کار می کند، وقتی اونور او را می گیرد، نقشه هایش به هم می خورد. اونور و ایسه، دو قطبی که مثل روز و شب مخالف هم هستند، باید طوری با هم کار کنند که هرگز نخواستند.