دانلود فیلمهای یاشپال شرما(Yashpal Sharma)

این داستان، حکایت مردی است که با روحی شکست‌ناپذیر، در برابر سختی‌ها و موانع متعدد ایستادگی کرد. عزم راسخ و تسلیم‌ناپذیری او، منجر به کسب اولین مدال طلای انفرادی هند در تاریخ المپیک، در هر رشته ورزشی، شد.

با الهام از شورش چریکی نکسالی-مائوئیست در بَستَر چاتیسگره، یک افسر ارتش مأموریتی را برای نابودی گروهی از شورشیان جدایی‌طلب مائوئیست که عامل قتل‌عام یک گروه نظامی بوده‌اند، رهبری می‌کند.

مردی هندو به نام وید ویاس تریپاتی، زمانی که متوجه می‌شود در واقع از بدو تولد مسلمان است، با بحران هویت و تناقض شخصی مواجه می‌شود...

یک جوان جویای نام به دنبال قولی که به مادرش داده بود برای سر و سامان دادن به وضعیت آشفته دولت بعد از فراغت تحصیلی به زادگاهش یعنی هندوستان باز می گردد.

موضوع فیلم در مورد عشق بین دو برادر است، وقتی که برادر بزرگتر به جنگ می رود و برادر کوچکتر که (عقب مانده ذهنی است) تصمیم می گیرد به دنبال او رفته و از وضعیتش با خبر شود…

سارا نجیت تالوار(سانی دوئل) مردی درستکار، به عنوان شهردار شهری کوچک انتخاب می شود. او قصد برقراری عدالت را دارد، برای انجام این کار با بودیو(پراکاش راج) ثروتمند و صاحب نفوذ و مردی خطرناک و تبهکار درگیر می شود. حاصل این درگیری مرگ مینی(اورواش راوتلا) همسر تالوار و بدنام شدن خودش به عنوان رشوه گیرنده است. تالوار هفت سال به زندان می افتد، پس از آزادی با کمک شیکا(آمیرتا راو) گزارشگر تلویزیون تحت عنوان سینگ صاحب به شهر باز می گردد و دست به افشاگری علیه بودیو می زند و …

"شی وا" خلافکاری خرده پا است که عاشق "پریا" دختری می شود که در یک عروسی آن را ملاقات کرده. در این میان "نها" شش ساله وارد می شود و تصور می کند او پدرش است و...

در این فیلم مردی به نام «سردار خان» قسم می خورد تا انتقام خون پدرش را از مخوف ترین مرد شهر بگیرد...

داستانی درباره یک سینگ روستایی که توسط سلسله سوءتفاهمهایی در نهایت تبدیل به پادشاه دنیایی تبهکاران استرالیا می شود...

جیتندرا کومار ماکوانا به‌صورت تمام‌وقت در یک مرکز تماس کار می‌کند و به‌صورت پاره‌وقت زبان انگلیسی تدریس می‌کند. او توسط یک زن جوان و جذاب به نام پوچا استخدام می‌شود تا به رئیس او که به زبان "هینگلیش" (ترکیبی از هندی و انگلیسی) صحبت می‌کند، زبان انگلیسی یاد بدهد. جیتندرا این پیشنهاد را می‌پذیرد، به پوچا دل می‌بازد و با او هم‌دست می‌شود تا یک کیف حاوی ۲۵ کرور روپیه پول نقد را بدزدند. اما خیلی زود متوجه می‌شود که رئیس، یک خلافکار و باج‌گیر معروف به نام "لاخان سینگ" است که پلیس او را می‌شناسد.