با دوبله فارسی
"ستوان تام کانرتل" برای دفاع است "گروهبان" برکستون" سربازی سیاه پوست که متهم به تجاوز و قتل است فرستاده می شود.داستان از دادگاه آغاز شده و از طریق فلشبک هایی روایت می شود...
یک سواره نظام متحدین برای نابودی یک مرکز ریلی به پشت خطوط متحدین فرستاده می شود. به همراه او دکتری فرستاده می شود که باعث اختلاف بین او و فرمانده می شود و...
"باربارا استانویک" گله داری مقتدر به همراه مزدوران هفتیرکشش بر منطقه آریزونا حکمرانی می کند. وقتی کلانتری جدید از راه رسیده و تصمیم به تغییر اوضاع می گیرد او موقعیت خود را در خطر می بیند و...
با زیرنویس چسبیده
سرخ پوستان کومانچى حمله ور می شوند و بیشتر اعضاى خانواده ى « آرون ادواردز » ( کوى ) را به قتل می رسانند. پس از چندى « ایتان ادواردز » ( وین ) به اتفاق « مارتین پولى » ( هانتر )، پسر جوانى که « ایتان » سالها پیش از چنگ سرخپوستها نجات داده، سرسختانه به جست و جو براى یافتن دختر کوچکتر خانواده « دبى »، ادامه میدهند.
داستان در دههی پنجاه و در لاس وگاس رخ میدهد. ماجرا از آن جایی آغاز میشود که یک قمار باز و یک رقاص باله، متوجه موضوعات بسیار جالبی میشوند. برخی از مردم، در قمار شانس دارند و برخی دیگر در روابط احساسی و عاشقانه .....
در حالیکه مهاجران مورمون به سمت سرزمین موعود در کنار رود "سن خوان" در یوتا حرکت می کنند،آنها "تراویس بلو" و "سندی" دو تاجر اسب را به برای هدایت واگن استخدام می کنند.آنها باید به منطقه ای ناشناخته وارد شده و با مشکلات زیادی روبرو شوند و...
پس از شکست ناپلئون واترلو و تبعید افسران و خانواده هایشان از فرانسه، کنگرهی آمریکا در سال 1817 تصمیم گرفت که 4 شهر کوچک در سرزمین آلاباما با تبعیدیان داده شود...
گروهی از سارقان بانک فراری به بیابان پناه می برند. آنها که از بی آبی در حال مرگ هستند به شهری خالی از سکنه پناه برده و متوجه می شوند معدن کاوی پیر به همراه نوه اش در آنجا زندگی می کنند و...
سه قانونشكن به نامهاى « رابرت » ( وين ) ، « پدرو » ( آرمنداريس ) و « ويليام » ( كثرى جونير ) به بانكى دستبرد میزنند و سپس براى فرار از دست كلانتر ، آواره ى دشت و بيابان میشوند . تا اين كه به طور اتفاقى به زن باردارى بر میخورند . زن ، فرزندش را به دنيا می آورد و پيش از مرگ از سه مرد میخواهد كه جان كودك را نجات دهند .
تكزاس . سلطان دامدارى ، « تام دانسن » ( وين ) قصد دارد گلهاى را براى فروش به ايالتهاى شمالى ببرد . اما راه دشوارى را در پيش گرفته است و خيلى زود آدمهايش رهايش مىكنند و حتى ناپسرى او ، « ماتيو » ( كليفت ) نيز جلويش مىايستد...