دو آدمکش نوجوان به نامهای چیساتو و ماهیرو به شهر ساحلی میازاکی سفر میکنند. در آنجا، به طور غیرمنتظرهای با یک آدمکش تشنه به خون روبرو میشوند که قصد دارد تعداد قربانیان خود را افزایش دهد.
چیزاتو و ماهירו به دلیل نقض قوانین سازمان، از انجام وظایف منع میشوند. آنها که برای گذران زندگی به پول نیاز دارند، دوباره به عنوان کارمند پاره وقت فعالیت خود را آغاز میکنند. ناگهان، دو قاتل دیگر به دنبال آنها هستند.