روایت یک زن 38 ساله به اسم ریان و پسری 18 ساله به اسم اوزن. عشقی خارق العاده که بر خلاف همهچیز در شهرستانی ساحلی در کرانهی دریای اژه اتفاق می افتد...
دها در داستان انتقامی که با رویارویی پدر و پسری که یکی در نیکی و دیگری در شر نابغه است، بعد از سال ها با چهره ای که از آن بی خبرند، روبه رو خواهند شد.
شیمال یه دختر زیبای اهل آرتوین و جیوان پسری خوشتیپ اهل گازیانتپه که جزو ولیعهدهای یه خونواده ی ثروتمند است، هستند. هر دوشون بعد از نامردی هایی که بهشون میشه و از رابطه هاشون دلسرد میشن، برحسب اتفاق با هم برخورد میکنن و اتفاقاتی که میافته شیمال رو مجبور میکنه تا یه سری دروغ هایی در مورد رابطه داشتنشون بگه و این دروغ ها بصورت زنجیره ای ادامه پیدا میکنه و رابطشون رو به بُعدی جدید میکشونه….
بازیگر Binnur Kaya در سریال اتاق قرمز نقش روانپزشک رو ایفا میکنه و داستانهای واقعی راجع به روانپزشکی و اینکه چطور به صورت غیر منتظره ای خودشو درگیر زندگی بیمارانش میکنه رو نقل میکنه. دلیل تولید این سریال علاقه ی شدیدی است که بینندگان به صحنه های تراپی در عروس استانبول نشون دادند.
داستان عشقی غیرممکن که زاده ی انتقام است. میران بعنوان تاجری وارد شهر میشه و مراوداتش رو با خانواده ی شاداوعلوها بیشتر وبیشتر میکنه و در نهایت نوه ی نصوح شاداوعلو(ریّان) رو خواستگاری میکنه. از اوجاییکه ریّان نوه ی تنی نصوح نیست و میران خواستگار واقعا خوبی محسوب میشه نصوح میخواد که نوه ی دیگه اش رو بهش بده…
آزرا که یک شبه همه ی دارایی هاشو از دست داده با جنک که سرنوشت یکسانی دارن روبرو میشه و آزرا با دستای سحرآمیزش همه ی زخمای جنک رو خوب میکنه.رابطه ی این دو که با بحث های شیرین شروع شده بود بعد از مدتی با یک بازی غیرمنتظره به جدال تبدیل میشه
علی که هنوز 5 سالش نشده بود شاهد مرگ مادرش شد. رئوف که توی یه کشتی باری آشپزی میکرد سرپرستی اونو برعهده گرفت و بزرگش کرد. باهمدیگه 24 سال تو کشتی کار کردن. رئوف برای علی هم مادری کرد هم پدری و برای فراموش کردن رنج های اون همه زندگیش رو گذاشت…
عمر دمیر در اداره پلیس وان مشغول خدمت است . لطیفه دختری با اعتماد به نفس است که روی پای خودش ایستاده و به پول پدرش دل نبسته . لطیفه که در رم زندگی میکند و طراح جوهرات است برای جشن تولدش به استانبول میاد . در یک شب دختری که عمر قرار است با آن ازدواج کند به همراه پدر لطیفه در یک ماشین کشته پیدا میشوند.و این جنایت بزرگ پلی میشه برای ارتباط عمر و لطیفه . از یک طرف لطیفه توسط یک عده دزد و تبهکار که ادعا میکنن پدر لطیفه الماس های اونا رو دزدیده تهدید میشود از طرف دیگر عمر به دنبال پیدا کردن دلیل قتل نامزدش است …