داستان به زندگی سنفال، زنی متأهل و مادر یک دختر دو ساله میپردازد که در تلاش است به عنوان یک مدل و بازیگر موفق شود. در دوران تاریک مککارتی، او و خانوادهاش ایالات متحده را ترک میکنند و به امید آرامش و آزادی به فرانسه سفر میکنند. در آنجا، برای مدت کوتاهی طعم شادی و رهایی را میچشند...
آدرین، رقصنده جذابی که شغلش بر اثر تصادف موتورسیکلت از هم پاشید، جوانی خود را در بیکاری هدر می دهد. زندگی او با ملاقات با مارگوت ، تغییر می کند...