با زیرنویس چسبیده
تاکورو ياماشيتا» (ياکوشو)، کارمند ساده، همسرش را با مرد ديگري غافل گيري مي کند و چنان از خود بي خود مي شود که هر دو را مي کشد. هشت سال بعد، «ياماشيتا» با ضمانت يک روحاني بودايي که در چيبا زندگي مي کند، از زندان آزاد مي شود. اگرچه او از زندگي گذشته اش فاصله گرفته اما هنوز از يادآوري جنايتي که مرتکب شده رنج مي برد.
کيوتو، دهه ي 1970. خوش نويسي (اوگاتا) در سالگرد تولد دخترش «ناگيکو»، با ظرافت پيام تبريکي را روي چهره ي او مي نويسد. چند سال بعد، «ناگيکو» (وو) از اين مراسم با شور و اشتياقي فراوان ياد مي کند و دنبال مرد عاشق خوش نويسي مي گردد که از جسم او هم چون ورق کاغذي استفاده کند و با خطي خوش بر آن بنويسد...
با زیرنویس چسبیده