یک شب، عموی یینا که برایش نقش پدر، مادر و دوست را داشت، کشته شد. یینا تنها شاهد ماجرا بود، اما هانسِم او را بهعنوان قاتل مشکوک دانست. ده سال بعد، یینا بهعنوان روانشناس جنایی مشغول به کار است و شش سال است که در تیم تحلیل جنایی پلیس سئول فعالیت میکند. او معمولاً اولین نفری است که انگیزه جرم را از صحنه قتل تشخیص میدهد. حالا یینا با هانسِم، که همچنان معتقد است او قاتل عمویش بوده، ملاقات میکند. آنها با همکاری یکدیگر در پی کشف حقیقت این قتل هستند.
خانواده لی یونگ جون صاحب یه شرکت بزرگی هستن و لی یونگ به عنوان معاون رئیس این شرکت کار میکنه. اون باهوش، خرپول و خوشتیپه ولی خیلی مغروره. منشی لی یونگ اسمش کیم می سوـه که خیلی وقته واسش کار میکنه و مناسبه لی یونگ ولی منشی کیم تصمیم میگه کارشو ول کنه و…