الیوت استابلر پس از ضرر ویرانگر ، برای مبارزه با جرایم سازمان یافته به اداره ی پلیس نیویورک سیتی بازگشت. با این حال اداره شهر و پلیس به طور چشمگیری در دهه ای که او از آن دور بوده، تغییر کرده است و او باید با سیستم عدالت کیفری سازگار شود ...
یک روانشناس بالینی شکاک به یک کشیش می پیوندد تا معجزات، تسخیر شیطان شدن و سایر موارد خارق العاده را مورد بررسی قرار دهند تا ببینند آیا توضیحی علمی وجود دارد یا اینکه واقعاً ماورایی در کار است …
سریالی پیرامون کاراکتری به اسم Raymond Reddington که در سریال لقبش ”Red” هست خواهد بود . Red که یکی از مشهور ترین تبهکاران تحت تعقیب است ناگهان تصمیم میگیره خودش رو تسلیم پلیس کنه و کمک کنه هر کسی رو که باهاش تاحالا کار میکرده رو معرفی کنه ولی تنها شرطش اینه که با مامور FBI تازه وارد Liz Keen همکاری میکنه…
کیت زنی موفق در کار و تجارت است که به راحتی خرج خود ، همسر و 2 فرزندش را تامین می کند. همسر کیت یک معمار بیکار به نام ریچارد است که در حال حاضر در خانه وقتش را با بچه ها سپری می کند. همه چیز برای این خانواده رویایی پیش می رود تا اینکه کیت با یک شریک تجاری جدید به نام جک آشنا می شود. جک نه تنها یک شریک خوب بلکه یک مرد جذاب است...
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
مردی که به تازگی همسرش را از دست داده، فکر می کند تمام ارتباطش با خانواده اش تنها از طریق همسرش بوده و اکنون دیگر از بین رفته. او تصمیم می گیرد سفری را آغاز کرده و به تمام فرزندانش که اکنون بالغ شده اند و جداگانه زندگی می کنند، سر بزند.
داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...
اين سريال زندگي يک سري بازيگر نويسنده مخصوصا زندگي رييس نويسندگان يک برنامه تلويزيوني کمدي را به نمايش ميگزارد. داستان از انجا شروع ميشود که با تغيير رييس سازمان زندگي روزمره انها تغيير مي کند و باعث ميشود که زندگي رييس نويسندگان دچار مشکلاتي شود.رييس سازمان که خود ادم بسيار موفقي است سعي دارد تا زندگي کارمندان خود را بهتر کند...