لوسی هاربین پس از کشتن شوهرش و معشوقه اش، 20 سال را در بیمارستان روانی سپری می کند. پس از آزادی، او با دخترش کارول زندگی می کند که در کودکی شاهد قتل ها بود...
پاريس. «رجى لامبرت» ( هپبرن ) هنگام بازگشت از سفرى تفريحى با جنازه ى شوهرش روبه رو مى شود. چهار مرد به دنبال رجى هستند و مردى ( گرانت ) به كمكش مى آيد كه معلوم نيست قهرمان است يا جاسوس يا قاتل...
» جک برنز « ( داگلاس ) کابوى تنها به آلبوکرکى مى آید تا دوستان قدیمى اش، » پل « ( کین ) و » جرى باندى « ( رولندز ) را ببیند. » جرى « به او مى گوید که شوهرش به جرم کمک به ورود غیرقانونى مکزیکى ها به خاک آمریکا زندانى شده است. » جک « براى رفتن به زندان و کمک به » پل «، عمدا دعوایى در کافه به راه مى اندازد. اما در زندان مى فهمد که » پل « قصد دارد محکومیت کوتاهش را بگذراند...