روژگار و خیال، هر یک از دنیایی کاملاً متفاوت پای به عرصه وجود گذاشتهاند. علیرغم تفاوتهای بنیادین در پیشینه و وجود موانع فرهنگی، این دو نفر در حالی که به ریسمان عشق چنگ میزنند، با گذشتههای تلخ و آزاردهندهشان روبهرو میشوند.
داستان در مورد مردی ۶۵ ساله مبتلا به بیماری آلزایمر است که به عنوان دستیار قاضی فعالیت میکند، تصمیم میگیرد جنایتکاران را به سزای اعمالشان برساند...
ایلول به خاطر پدر و مادرش کودکی سختی را پشت سر گذاشته ، و در دوران دبیرستان پدرش اورا در خانه ی مادر بزرگش تو مارماریس ترک کرده است ، رفتن او پیش مادر بزرگش ، برای او فرصتی هست که زندگی اش را از نو بسازد ، او به وسیله ی آشنایی با اقا معلم (علی ) زندگی اش را از نو میسازد ….