« کارآگاه فیلیپ مارلو » ( مونتگامرى ) که از کارش خسته شده ، براى « انتشارات کینگزبى » داستانهاى پلیسى مىنویسد . ویراستار انتشارات « خانم ایدریان فرامست » ( تاتر ) از او مىخواهد که شوهر گم شده اش را پیدا کند تا بتواند با مرد دلخواه خود ازدواج کند .
با شركت امريكا در جنگ جهانى اول ، ابتدا « آلوين يورك » ( كوپر ) با اعتقاد به « حرام » بودن جنگ ، به صف مخالفان آن مىپيوندد ، اما پس از مدتى باورهايش را عوض مىكند ، به جبههى اروپا مىرود و در نبردى ، به تنهايى 20 سرباز آلمانى را مىكشد و 132 اسير مىگيرد...