یک مرد پس از از دست دادن مراسم عروسی اش در حمله هوایی لوفت وافه، می گردد تا خلبان بمب افکن که اهمیتی به کشتن دیگران نمی دهد را پیدا کند...
یکی از کارمندان بانک که بر حمل و نقل شمشهای طلا نظارت می کند به همراه یکی از همسایگان عجیبش تصمیم می گیرند دست به سرقت طلا زده و آنها در قالب ماکت برج ایفل به خارج کشور قاچاق کنند...
معلمی سالخورده و مدیر اسبق مدرسه ای شبانه روزی،زندگی حرفه ای و شخصی خود را طی چند دهه مرور می کند...
« خانم فروى » ( ويتى ) ، پيرزن به ظاهر بی آزار و متين هنگام سفر با قطارى كه از اروپاى مركزى عازم انگلستان است، ناپديد میشود و « آيريس » ( لاك وود ) دخترى كه تازه با او در قطار آشنا شده نگران شده و به جست و جويش میپردازد.