مجموعه تمام فیلمهای حاضر در مراسم اسکار

"پائدرا" غواص فقیری است که در یکی از جزایر زیبای یونان زندگی می کند. هنگام غواصی او به مجسمه طلای یک پسر که بر روی دولفین سوار شده برخورد می کند.طبق گفته مردم مجسمه قدرت برآورده کردن آرزوها را دارد...

یک تفنگدار نیروی دریایی و یک راهبه که هر دو در جزیره ای در اقیانوس آرام گرفتار شده اند،آرامشی در ارتباط با هم پیدا می کنند و انتظار پایان جنگ را می کشند...

پسری با بادکنکی که به نظر می رسد دارای احساس است دوست شده و شروع به تعقیبش می کند.او پسر را تا مدرسه،اتوبوس و کلیسا دنبال می کند.آنها با هم در خیابانهای پاریس بازی می کنند و از گروهی که قصد نابودی بادکنک را دارند دوری می کنند...

« بیبى دال » ( بیکر ) زنى بى‏ ملاحظه است که با شوهر بى ‏احساسش ، « آرچى » ( مالدن ) زندگى مى‏ کند . « سیلوا واکارو » ( والاک ) ، تاجرى فرصت طلب ، از راه مى ‏رسد و مى‏ کوشد تا از ساده‏ دلى « بیبى دال » در جهت رسیدن به منافع خویش استفاده کند ...

یک تاجر روسی فرصت طلب سعی می کند یک متقلب را به جای "دوشس بزرگ آناستازیا" جا بزند. اما او چنان در نقش خود متقاعد کننده ظاهر می شود که هیچکس به او شک نمی کند...

فیلم داستان زندگی خانواده "کوارکز" در ایندیانای سال 1862 است. فرقه مذهبی آنها به شدت مخالف خشونت و جنگ است. برای آنها راحت نیست که با قوانین فرقه خود هر روز روبرو شوند اما وقتی سربازان جنوبی وارد منطقه می شوند اوضاع برای آنها به شدت بد می شود...

فیلم برداشتی از رمانی نوشته "ژول ورن" است و داستان مردی انگلیسی را روایت می کند که تلاش دارد در مقابله با کشتی بخار و راه آهن دور دنیا را در 80 روز بگردد...

« لسلى » ( تيلر ) ، با گله‏دار بزرگ ، « بيك بنديكت » ( هادسن ) ، ازدواج كرده است . از طرف ديگر ، جوانى آس‏وپاس به نام « جت رينك » ( دين ) كه به « لسلى » نظر داشته ، حالا صاحب يك چاه نفت شده و به رقابت با « بيك » مى‏پردازد...

کایل هادلی ، با زنی ازدواج می کند که مخفیانه بهترین دوست فقیر اما زحمتکش او را دوست دارد و خواهر نیمفومنیک کایل نیز او را تعقیب می کند.

"کریستین پنمارک" ظاهرا همه چیز در زندگی اش دارد،خانه ای دوست داشتنی،همسری عاشق و بهترین دختر دنیا.اما او از کابوسی که متعلق به دوران کودکی اش می باشد به شدت رنج میبرد.دختر او کارهایی از جمله دروغ گفتن،دزدی و کاری بدتر را انجام می دهد و تنها او حقیقت را در مورد دخترش می داند و...