فیدرا توسط شوهر ثروتمند و مُسن اش به لندن فرستاده می شود تا الکسیس، فرزندش که حاصل ازدواج قبلی بوده را برای تابستان به خانه بیاورد. اما زمانی که فیدرا و الکسیس با یکدیگر ملاقات میکنند عاشق هم می شوند. مدتی بعد شوهر فیدرا تصمیم میگیرد برای فرزندش زن بگیرد، که همین عامل باعث ایجاد حسادتی عجیب درون فیدرا می شود و...
با زیرنویس چسبیده
«آن سالیون» ( بنكرافت ) مسئوليت آموزش زبان اشاره به «هلن كلر» ( دوك )، دخترك كور و كر يك خانوادهى مرفه آلابامايى را به عهده میگيرد. وظيفه اى طاقتفرسا و ظاهرا ناممكن كه «آن» پس از طى فراز و نشيبهاى بسيار از عهده ى آن برمى آيد.
با زیرنویس چسبیده
یک سناتور به نام رانسوم استادارد برای تشییع جنازه و تدفین مردی فقیر به شهر شینبون بازمی گردد و برای یک خبرنگار کنجکاو، داستان واقعی مردی که لیبرتی والانس را از پای درآورد را بازگو می کند.
چنس وین ( نیومن ) ژیگولویى است که به امید موفقیت در بازیگرى سینما، میخواهد به این عرصه راه یابد. او در فلوریدا با الکساندرا دل لاگو ( پیج ) آشنا میشود که یکى از ستارگان رو به افول هالیوود است. الکساندرا براى آن که چنس را در کنار خود نگه دارد، وعده میدهد او را به اشخاص صاحب نفوذ در هالیوود معرفى کند…
با زیرنویس چسبیده
"کریستین" زن جوان و زیبایی است که رانندگی اتومبیل همسر خود "آندره" را به عهده می گیرد.هنگامی که "آندره" از مهارتهای رانندگی او انتقاد می کند دانش آموزی با اتومبیل آنها برخورد می کند."آندره" آن دانش آموز را سوار کرده و به او پیشنهاد می کند که در سفرشان آنها را همراهی کند.اما او به "کریستین" علاقه مند شده است و...
با زیرنویس چسبیده
بارونی متاهل از سیسیل عاشق دختر عموی خود شده و به او قول می دهد با هم ازدواج کنند. اما با توجه به غیر قانونی بودن طلاق باید کاری کند که همسرش او را ترک کند...
"جری وبستر" و "کارول تمپلتون" هر دو در حرفه تبلیغات اما برای آژانسهای متفاوت کار می کنند."کارول" که از استفاده الکل و زنان برای قرارداد بستن "جری" به ستوه آمده تلاش می کند او را از حرفه خود بیرون کند...
با زیرنویس چسبیده
دو دوست، » كارن « ( هپبرن ) و » مارتا « ( مكلين ) كه مدرسهى دخترانهاى را در شهرستانى اداره مىكنند، متهم به داشتن رابطه با يكديگر مىشوند...
خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.
رئیس کمپانی کوکاکولای برلین باید برای جلوگیری از اخراج شدن،دختر رئیس آمریکایی اش را از ازدواج با یک کمونیست منصرف کند...