پربازدیدترین سریالهای سایت

چارلی توانایی خارق‌العاده‌ای برای تشخیص اینکه کسی دروغ می‌گوید دارد. او با Plymouth Barracuda خود به جاده می‌رود و با هر توقفی با گروه جدیدی از شخصیت‌ها و جنایات عجیب روبرو می‌شود که نمی‌تواند به تحقیق و حل آن کمک کند.

یک سریال کمدی خانوادگی به روایت کتی، مادری با اراده که باید خانواده‌ی پردردسر و نادرستش را در شهری ثروتمند در کنار مادران و فرزندان نمونه، مدیریت کند...

یک دختر جوان بسیار آشفته که چهار ماه را به دلیل اقدام به خودکشی در یک بیمارستان روانی گذراند. پس از خروج از بیمارستان، Rae دوباره با بهترین دوستش کلوئی و گروهش که هیچ یک از مشکلات سلامت روانی و تصویر بدن Rae و اقامت چهار ماهه او در بیمارستان آگاه نیستند، ارتباط برقرار می کند.

Strain یک سریال دلهره آور است که داستان دکتر افریم گودوتر و تیمش را در نیویورک تعریف میکند. از او و تیمش بعد از پخش یک ویروس مرموز خون‌آشامی درخواست کمک میشود ولی ویروس هر روز گسترده تر می شود...

سیدنیبریستو یکی از ماموران مخفی حرفه ای سازمان CIA است که وظیفه نفوذ به شبکه های مخوف جاسوسی را به عهده دارد . او در قسمتهای مختلف سریال با حوادث وماجراهایی در حین تحقیقات روبرو میشود...

این داستان بر اساس رمانی با نام همنام، داستان واقعی زندگی واقعی لاله سوکولوف، یک زندانی یهودی است که در خلال جنگ جهانی دوم وظیفه خالکوبی شماره شناسایی روی بازوهای زندانیان در اردوگاه کار اجباری آشویتس-بیرکناو را داشت.

روایتی از داستان شرلوک هلمز مدرن که هم اکنون به همراه کارآگاهی در شهر نیویورک زندگی می کنند...

34 سال پس از آخرین مسابقه کاراته در سال 1984، جانی لارنس پس از مدت‎ها دوری از ورزش کاراته، تصمیم می‌گیرد تا باشگاه کبرا کای را بار دیگر راه اندازی کند. همین موضوع باعث می‌شود تا او بار دیگر با رقیب قدیمی خود دنیل لاروسو روبرو شده و آتش رقابت میان آن‌ها دوباره شعله‌ور شود...

برای تضمین ثروت - و آینده - دو خواهر و برادر ظالم یک سلسله خانوادگی می سازند که وقتی وارثان آنها به طور مرموزی یکی یکی می میرند شروع به فروپاشی می کند.

میدونید، مردم با حق برابر به این دنیا نمیان! میدوریا ایزوکو از وقتی چهار سالش بود مورد آزار و اذیت همکلاسی هایی قرار می گرفت که قدرتهای فوق العاده داشتند. ایزوکو یک مورد نادر بود که بدون هیچ قدرتی به دنیا اومده بود. تمام این اتفاق ها باعث نشد اون از حرکت کردن به سمت چیزی که آرزوش را داشت دست بکشه، تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ دقیقا مثل مردی که همیشه تو زندگی تحسینش می کرد، ممکنه در اوج ناامیدی در اوج گریه و فریاد از نرسیدن... با کمک کسی که همیشه میخواست مثل اون باشه شانسی برای رسیدن به رویاهاش پیداکنه؟