یک روزنامهنگار زمانی که برای پوشش خبری به پیست یخی زادگاهش بازمیگردد، با ترسهای قدیمی خود روبرو میشود. او با کمک صاحب پیست و دختر کوچکش، هدف زندگی خود را دوباره ارزیابی میکند...
زمانی که پدر ویتنی دچار حادثه می شود، او به زادگاهش باز می گردد تا به اداره زمین گلف خانوادگی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند، کمک کند. در آنجا با آستین، باغبان خوش چهره آشنا می شود و با اکراه برای بردن جایزه مسابقات سالانه وارد چالش می شود...
لیلی به همراه مادرش به اسکاتلند سفر میکند و با لوگان، دوست دوران کودکیاش، که حالا بزرگ شده است، دوباره ملاقات میکند. مادران آنها که از این موضوع خوشحال میشوند، نقشهای میریزند تا آنها را با هم ازدواج دهند...
در طول تعطیلات، سه زوج با سنین و تجربههای متفاوت، در یک خانه در 7 Cherry Lane، لحظات مهمی از زندگی خود را تجربه میکنند.
دانی و آملیا برای تحت تأثیر قرار دادن خانوادههای خود وانمود میکنند که با هم قرار میگذارند. در طول زمان، آنها متوجه میشوند که ممکن است واقعاً عاشق یکدیگر باشند.
درست قبل از کریسمس، مری آن دختری را به فرزندی قبول میکند تا به تنهایی بزرگ کند. او و نوزاد به دلیل هوای بد ، کریسمس را در شهر بتلهم پنسیلوانیا گیر میکنند. تنها گزینه او وقتی مسافرخانه پر است، ماندن نزد جو، برادر صاحب مسافرخانه است...
کارلی، در فصل تعطیلات، با کمک همکارش، وایات، اهدافش را به پایان میرساند و در این راه، عشق و اعتماد به نفس پیدا میکند.
سال تحصیلی جدید برای کیم سخت آغاز میشود. در زندگی عادی او، بهترین دوستش نقل مکان میکند، و در زندگی مبارزه با جرم او، سه تبهکار خطرناک نقشه میکشند تا از سفر در زمان برای شکست او استفاده کنند...
در شب کریسمس، یک طوفان برفی شهر را فرا میگیرد و چهار نفر متفاوت را در یک رستوران محلی گرفتار میکند. این چهار نفر با وجود تفاوتهایشان، در طول شب با هم آشنا میشوند و به یکدیگر کمک میکنند. در نهایت، آنها درک میکنند که حتی در سختترین شرایط هم میتوان عشق و امید را یافت.
عکاسی در یک شهر کوچک، جان مردی مرموز را نجات می دهد که ممکن است برای خرید زمین پارک خانوادگی او به شهر آمده باشد. این زمین پارک، محل برگزاری جشن سالانه کریسمس نیز هست.