مادر خانواده به تعطیلات تابستانی می رود.بچه ها ابتدا خوشحال می شوند اما پس از مدتی متوجه می شوند که مادرشان پرستاری بی رحم برای مراقبت از آنها استخدام کرده است.وقتی پرستار به دلیل حمله قلبی از دنیا می رود آنها جسدش را به سردخانه منتقل می کنند اما بعدها متوجه می شوند که تمام پولی که داشتند در کیف او بوده...
«ميچ رابينز» (کريستال)، «اد فوريلو» (کربي) و «فيل برکوييست» (استرن) که هميشه تعطيلات سالانه شان را با هم مي گذرانند، امسال تصميم گرفته اند سوار بر اسب همراه با عده اي توريست ديگر و به راهنمايي «کرلي» (پالانس)، «جف» (سيکور) و «تي. آر.» (هالو)، گاوچرانان غيرقابل اعتماد، با يک گله از نيومکزيکو به کلرادو بروند.
بازیگر بلند پرواز یک برنامه تلویزیونی با تهیه کننده اش دست به یکی میکند تا ستارهی طولانی مدت این برنامه را برکنار کند و خودش جای او را بگیرد، اما همه چیز طبق نقشهی آنها پیش نمی رود …
زنی جوان که تلاش می کند با مادر سختگیر و همسری خیانت کار کنار بیاید با از راه رسیدن دوست دوران کودکی اش به آرامشی بسیار دست می یابد و...
گودار بولت، یکی از ثروتمندترین مردان آمریکا، بر سر تصاحب منطقه ی وسیعی از شهر، با رقیبش وارد یک شرط بندی می شود؛ اگر او بتواند سی روز مانند فقیرانِ آن منطقه زندگی کند، شرط را می برد و مالک نیمی از لس آنجلس خواهد شد...
رولی تایلر هم اکنون یک اسباببازی ساز است. مایک، شوهر سابقش دوست دخترش نیز یک پلیس است. مایک از رولی کمک می خواهد تا یک قاتل را به دام بیاندازند. عملیات به نحو احسنت انجام می شود تا زمانی که سر و کله یک آدم ناشناس پیدا می شود که هم قاتل و هم مایک را می کُشد. رئیس مایک می گوید این کار خود قاتل بوده است که مایک را کُشته، اما رولی باور نمی کند و...
"جوزی"، دختر ثروتمندترین تاجر شهر، با مشکلاتی در خانه مواجه شده و تلاش می کند خانه را ترک کند. اما او پس از به خواب رفتن در اتاقش، در یک فروشگاه به همراه سرایدار فروشگاه "جیم"، دروغگوی شهر بیدار می شود و...
دن و لوری روزنامهنگارانی هستند که در یک دفتر با هم کار میکنند. در اغلب اوقات با هم مخالف هستند و در طرح سوال با هم اختلاف نظر دارند. سپس یک مدیر تولید تلویزیون به هر کدام، برنامه مخصوصشان را می دهد تا در آن بتوانند آزادانه نظرشان را مطرح کنند و...
مجري شاد و شنگول برنامه ي هواشناسي تلويزيون، «هريس ک. تلميکر» (مارتين) را از کار اخراج مي کنند و در ضمن پي مي برد که محبوبه اش، «ترودي» (هنر) به او بي وفايي مي کند. با اين همه، پس از چندي به «سارا» (تنانت) علاقه مند مي شود. «سارا» روزنامه نگاري انگليسي است که به کاليفرنيا آمده تا مقاله اي در باب سبک زندگي لس آنجلسي بنويسد...