با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
حوادث این فیلم ده سال پس از فیلم اول رخ میدهد ومردم کالیفرنیا باید برای الحاق به آمریکا در رفراندم شرکت کنند اما زورو باید از امنیت برگزاری این رای گیری اطمینان حاصل کند از طرفی النا(کاترین زتا جونز) معتقد است که الخاندرو باید از زورو بودن کناره گیری کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«ناخدا باربوسا» (راش) کشتي «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مرواريد سياه» را در اختيار مي گيرد و بعدا به شهر پورت رويال حمله مي برد و «اليزابت سوان» (نايتلي) دختر فرماندار (پرايس) را مي ربايد. «ويل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکي «اليزابت» با «جک» متحد مي شود تا «اليزابت» را نجات دهند و «مرواريد سياه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفريني باعث شده «باربوسا» و خدمه اش براي هميشه در پرتو هر نور مهتابي به اسکلت هايي زنده تغيير شکل يابند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
سنباد، ملوان افسانه هفت دریا، از سوی خدای اریس مامور به سرقت بردن کتاب صلح شده است. او باید در این حین به قلمروی خود رفته و دوست دوران کودکی خود، شاهزاده پروتئوس را نجات دهد...
"فن فان" مرد عاشقی است که توسط "ادلین" با وعده ازدواج با یکی از دختران پادشان به ارتش "شاه لویی پانزدهم" می پیوندد و...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
با زیرنویس چسبیده
یک مرد بی گناه که توسط دوستان حسودش زندانی شده است، می گریزد و از گنجینهای مخفی برای انتقام گیری استفاده می کند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در قرن نوزدهم در مکزیک شمشیرزنی نقاب دار به اسم زورو (آنتونی هاپکینز) یک قهرمان مردمی است که بر علیه قوانین استبدادی دولت اسپانیا که توسط فرماندار ستمکاری به اسم مونترو در آنجا اجرا می شود قیام می کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
لوئیس چهاردهم، پادشاه ظالم فرانسه یک قلوی برادر دارد که به طور پنهانی در سیاهچال زندانیاش کرده است...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
پیتر بنینگ» (ویلیامز)، وکیل متنفذ و موفق، زن و دو فرزندش را برای تعطیلات کریسمس به دیدن «مادربزرگ وندی» (اسمیت) به لندن می برد. او که بر اثر مشغله های حرفه ای، از توجه و نزدیکی کافی به بچه هایش بازمانده، یک شب از مراسم جشنی به خانه ی «وندی» باز می گردد و در می یابد که بچه ها ناپدید شده اند. در یادداشتی به امضای «کاپیتان جیمز هوک»، از او دعوت می شود تا برای باز پس گیری آنان به «سرزمین رؤیایی» برود