با زیرنویس چسبیده
داستان واقعی «هینریک هارر»، کوهنورد اتریشی که در زمان تصاحب تبت توسط چین، با «دالایی لاما» دوست می شود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
مردي ميلياردر به نام «چارلز مورس» در سفري به آلاسکا از فکر اين که همسرش، «ميکي»(که از او بسيار جوان تر است) و «باب گرين» يک ديگر را دوست دارند، رنج مي برد. تا اين که هواپيماي حامل «چارلز»، «باب» و دستار او «استيون»، در درياچه اي بسيار پرت سقوط مي کند و حالا آنان بايد پاي پياده خود را نجات بدهند...
جسی و دوست قدیمی اش راندولف تلاش میکنند تا جلوی یک صید غیرمجاز نهنگ را بگیرند، صیدی که جانِ دوست نهنگشان ویلی و همسر باردارش را تهدید میکند...
وینی پوه و کریستوفر روبین دوستان صمیمی هستند که آرزو می کنند تا همیشه باهم باشند. در صورتی که کریستوفر روبین باید به مدرسه برود. وی با گفتن این مساله به پوه مشکل دارد و ...
با زیرنویس چسبیده
توبی وانگ (مارک داکاسکاس) یک نمونه اولیه دستگاهی را در بدنش دارد که سرعت و قدرتش را افزایش میدهد و او قصد دارد تا اورا به فروش برساند اما...
با زیرنویس چسبیده
پس از سقوط يک هواپيما در جنگلي در افريقا، پسري به نام «جرج» در ميان قبيله ي بوکووو گم مي شود تا اين که ميمون سخن گوي انسان نمايي به نام «ايپ» (کليز) او را نجات مي دهد و بزرگش مي کند. «جرج» (فريزر) تبديل به مردي قوي و سرزنده و خوش قلب مي شود. مدتي بعد «جرج» با «اورسلا استن هوپ» (مان) زني که از سن فرانسيسکو به بوکووو آمده و گم شده آشنا مي شود.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان در مورد آشیتاکای ماجراجو است که در یک سفر برای پیدا کردن چندین شی با ماجراهای زیادی روبرو میشود و در این سفر با چندین قبیله میجنگدد و با دختری نیز آشنا میشود...
با زیرنویس چسبیده
آقای بین به آمریکا سفر می کند و به او مسئولیت نقاشی گرانبهایی را می دهند تا اینکه نقاشی را خراب می کند و …
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«جيمز ادواردز» (اسميت)، پليس نيويورکي، سر و شکلي ورزشکارانه و رفتاري بي توجه و سبک سرانه نسبت به اجراي قانون دارد. يک شب، پس از تعقيب بزه کار مرموزي که يک موجود ماوراي زميني از آب در مي آيد، «کی» (جونز)، يکي از مأموران کهنه کار سازماني دولتي که سال هاست مخفيانه رفت و آمد موجودات فضايي را زير نظر دارد، او را به هم کاري دعوت مي کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
۴ سال پس از حوادث پارک ژوراسيک در جزيره نوبلار، «جان هاموند» در می يابد که در جزيره سورنا واقع در نزديکی جزيره نوبلار تعدادی زيادی دايناسور پرورش يافته اند. گروهی به رهبری پسر عموی هاموند که اکنون کنترل شرکت اينجن را در دست گرفته تصميم دارند تا اين دايناسورها را اسير کرده و به پارک دايناسورها در سان ديگو منتقل کنند تا از اين طريق بتواند درآمد کلانی را بدست آورند...