اکنون سال 1995 است، لیا فورمن برای تابستان پیش پدربزرگ و مادربزرگش میرود، جایی که با نسل جدیدی از ...
سریال Fake Profile (پروفایل فیک)درباره زنی به نام کامیلا است که در برنامه دوستیابی یک پروفایل سکسی ایجاد میکند.اما به دام یک فریبکار میافتد و با مشکلات زیادی روبرو میشود...
داستان اصلی این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی چند دانشجوی پزشکی است که برای ادامه تحصیل و کسب تخصص جراحی به بیمارستان Grace شهر سیاتل ایالت واشینگتن آمریکا وارد میشوند. شخصیت اصلی داستان که در ضمن راوی داستان نیز هست، دختری به نام Meredith Grey است. عنوان سریال به تناسب نام این شخصیت انتخاب شده، اگر چه شباهت ظریفی با عنوان کتاب آناتومی گری (منبع مشهور علم آناتومی) دارد…
یامان سالها پس از ربوده شدن در کودکی از خانوادهای مستقر و راهیابی به زندگی در خیابان، وقتی بالاخره به خانه بازمیگردد باید خودش را بازسازی کند.
یک سریال جنایی و در عین حال عاشقانه است که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده. یک مدیر کتاب فروشی یک نویسنده را ملاقات می کند و خیلی زود عاشق او می شود. این مرد برای رسیدن به زن مورد علاقه اش به شبکه های اجتماعی و تکنولوژی متوسل می شود تا بتواند تمام موانع را از سر راه خود کنار بزند...
داستان سریال در مورد دو جوان به نام های ماریان و کانل است که هر دو در یکی از شهرهای کوچک ایرلند زندگی می کنند. آنها از دوران دبیرستان با یکدیگر همکلاسی بودن و همچنان در کالج نیز همراه باهم تحصیل می کنند. کانل دانش آموزی موفق، باهوش و خوش تیپ است، اما ماریان در میان همکلاسی ها محبوب نیست و همواره از سوی بقیه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. ولی زمانی که وارد دانشگاه می شوند تغییراتی در زندگی ماریان رخ می دهد و او در دانشگاه فردی محبوب و زیبا شناخته می شود. روابط ماریان و کانل روز به روز پیچیده تر می شود و این دو سعی می کنند تا…
راهآهن برمه در سال ۱۹۴۳ و در سراسر اقیانوس آرام در طول جنگ جهانی دوم، بیرحمی جنگ، شکنندگی زندگی و ناپایداری عشق را از نگاه یک پزشک استرالیایی و اسیر جنگی به تصویر میکشد...
این داستان، یک درام خانوادگی با محوریت عشق و یک حماسه وسترن امروزی است که زندگیها و روابط عاشقانهی درهمتنیدهی سه خانوادهی دامدار را در دشتهای وسیع و رودخانههای پر پیچ و خم منطقهی تپههای تگزاس به تصویر میکشد.
برای بازگرداندن عشق به زندگی اش، یک دانشآموز دبیرستانی و بهترین دوست او بزرگترین تجارت مواد مخدر اروپا را از اتاقخواب نوجوان خود راهاندازی میکنند.
رنتورو آیجو، دانش آموز دبیرستانی، در دوران دبیرستان 100 بار توسط دختران رد شد. او برای شانس بهتر در دبیرستان به یک زیارتگاه می رود. خدای عشق ظاهر می شود و به او قول می دهد که او به زودی 100 نفر را که مقدر است با آنها قرار ملاقات بگذارد، ملاقات خواهد کرد. اما یک شرط وجود دارد: اگر دو نفری که سرنوشت با آنها آشنا می شود، عاشقانه یکدیگر را دوست نداشته باشند، می میرند. رنتورو و 100 دوست دخترش در دبیرستان چه سرنوشتی خواهند داشت؟