با زیرنویس چسبیده
علی که کفش کهنه و تعمیر شده خواهرش زهرا را از کفاش محل گرفته، آن را در بازگشت به خانه گم می کند. او برای آن که این اتفاق در زندگی نامطلوب اقتصادی شان خللی ایجاد نکند، مخفیانه با خواهرش قرار می گذارد تا نوبتی از کفش کتانی خودش استفاده کنند. در همین گیر و دار علی عزمش را جزم می کند تا در مسابقه دو و میدانی مدارس شرکت کند و به جایزه نفر سوم (یک جفت کفش ورزشی) دست یابد.
فیلم درباره مردی است که در حومهٔ شهر تهران، با اتوموبیلش دنبال کسی میگردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت ۲۰۰هزار تومان پول انجام دهد...
لیلا (لیلا حاتمی) و رضا (علی مصفا) در یک مراسم شلهزرد پزان همدیگر را میبینند و چندی بعد با هم ازدواج میکنند. بعد از مدتی زندگی متوجه میشوند که لیلا نمیتواند فرزندی به دنیا بیاورد و درمان ها همه بدون نتیجه میماند. مادر رضا با وجود احساس رضایت و خوشبختی رضا از زندگی بدون فرزند، لیلا را تحت فشارهای شدید قرار میدهد و از او میخواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا اینکه…
مخملباف درصدد ساختن فیلمی در مورد مقطعی از جوانی خود است. او در سن هفده سالگی در زمان رژیم پهلوی قصد خلع سلاح کردن یک پاسبان را با استفاده از یک چاقو را دارد و در جریان این خلع سلاح کردن دختر خاله ی محسن به خاطر اجرای نقشه ی او هر روز به دیدن پاسبان می رفته و با سؤالات هر روزه ی خود قصد داشته حواس پاسبان را به خود جلب کند تا محسن بتواند با استفاده از فرصت به پاسبان چاقو بزند و...
دختری با خانواده کوچ نشینش در صحرا زندگی می کرده و عاشق مرد اسب سوار بوده است. اما قانون حاکم بر آن ایل قشقایی اجازه نمی داد تا عمویش ازدواج نکرده، او ازدواج کند و در پنجاه و هفت سالگی، عموی گبه همچنان مجرد است. در تمام این مدت مرد اسب سوار گبه را در صحرا دنبال می کند و...
این فیلم دنباله "زندگی و دیگر هیچ" ساختهی عباس کیارستمی می باشد. در روستايِ كوكر (اطراف رودبار ایران)، حسين به خواستگاريِ دختري بهنامِ طاهره ميرود. چون خانه ندارد به او پاسخِ منفي ميدهند. همان شب زلزله تمامِ مردم را بي خانه ميكند. حسين در بي خانماني خود را با همه يكسان ميبيند و خوشحال هم هست. هفت روز ميگذرد، در سرِ مزارِ «خدابيامرزها» حسين متوجه ميشود طاهره و مادربزرگش زنده ماندهاند. همان موقع گروهي برايِ ساختنِ فيلم به كوكر ميآیند و...
سه روز پس از زلزله خرداد ۱۳۶۹ در استان گیلان، پدر و پسری از تهران به منطقه زلزله زده و به جستجوی بابک و احمد احمدپور بازیگران فیلم "خانه دوست کجاست؟" میروند. به دلیل راه بندان مجبور میشوند راههای فرعی مختلفی را برای رسیدن به روستای کوکر، محل زندگی پسربچهها طی کنند...
حسين سبزيان، بهدليل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانوادهٔ آهنخواه بهعنوان مخملباف معرفي ميكند و به بهانهٔ ساختن فيلم به خانهٔ آنها راه مييابد. آنها گاهي صحنههاي فيلم را، كه بايد ساخته شود، تمرين هم ميكنند...
حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کشمکش دارد زندگی کابوس گونهٔ خود را مرور میکند. او که مشغول نوشتن رسالهاش دربارهٔ عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی میگردد...
زمان تحویل سال نو نزدیک است. راضیه از مادرش پول میگیرد تا برای سفره هفت سین ماهی قرمز بخرد، اما پولش بین راه گم میشود. او در جستجوی پول گمشدهاش با کسانی آشنا میشود، کسانی که نمیتوانند سر سفره هفتسین در کنارش باشند، اما هر یک به نوعی سعی میکنند تا راضیه را یاری کنند که به مقصودش دست یابد...